نظرتون درمورد این گفتگو چیه؟
مکان: متروی تهران-کرج
زمان: بیست و سی دقیقه شب
توصیف فضای حاکم بر گفتگو: مترو
شلوغه و صدا به صدا نمی رسه. تهویه خاموشه و از معدود پنجره کابین ها،
هوایی میره و میاد. دست فروش ها غوغا به پا کردند و هرکس بدنبال تبلیغ جنس
خودش هست تا بلکن دستی به جیبی بره و خریدی کنه. چهره ها از خستگی و بی
حوصلگی آویزونه و من موندم که این مترو پس چرا نمی رسه؟!
خانم خسته اول که به زور خودشو
روی صندلی نگه داشته: مادربزرگم بهم میگه اگه مُردی هم کارتو ول نکن! شوهرت
کتکتم زد، کارتو ول نکن! بگو هرجوری هست، من به کارم ادامه میدم!
خانم خسته دوم که دست راستش رو
گذاشته روی صندلی من و جوری لم داده که من خودمو چسبوندم به شیشه، مبادا
روی من بیوفته: آره بخدا راست میگه! چیه برای 1000 تومن باید دستتو دراز
کنی جلوی شوهرت و منتشو بکِشی!
بعد از گذشت دقایقی...
خانم خسته اول: شام هم نداریم. شام امشبو چیکار کنم؟!
خانم خسته دوم: بیکاری؟ جمعه غذا بپز برای کل هفته بذار تو فریزر!
خانم خسته اول: شوهرم غذای فریز شده دوست نداره آخه!
خانم خسته دوم: آخه الهی...!
امام خامنه ای:
یکى از مهمترین وظائف زن، خانهدارى است.
خانهدارى یک شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آیندهساز.
فرزندآورى یکى از مهمترین مجاهدتهاى زنان و وظائف زنان است؛ فرزندآورى در حقیقت هنر زن است.
بنده عقیده ندارم به این که زنها
نباید در مشاغل اجتماعى و سیاسى کار کنند؛ نه، اشکالى ندارد؛ اما اگر
چنانچه این به معناى این باشد که ما به خانهدارى به چشم حقارت نگاه کنیم،
این می شود گناه.
+ بازنشر در عمارنامه